کد مطلب:216910 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:317

سیره علمی
امام موسی كاظم (ع) در علم و دانش نیز سرآمد بود؛ هنوز كودكی بیشتر نبود كه فقهای مشهوری چون ابوحنیفه از او مسأله می پرسیدند و كسب علم می كردند. ایشان از همان كودكی در مجلس درس پدر، كه مؤسس و رئیس دانشگاه جعفری است، شركت می جست و روح و جانش را از سرچشمه علوم و معارف اصیل اسلامی سیراب می كرد. در بحثهای علمی حضور می یافت و در میان بهت اطرافیان، فردی كهنه كار و قوی، اهل بحث و منطق و قادر به اثبات مباحث دشوار و معضل علمی بود و این موجب محبوبیت آن حضرت نزد امام جعفر صادق (ع) و اصحاب گردیده بود.

ایشان پس از پدر نهضت علمی او را دنبال كرد و پیروانش را كه پراكنده شده بودند، از نو گرد هم آورد و به مجلس درس آنها سر و سامان داد. البته وضعیت برای این اقدام امام مساعد نبود، اما او از هر فرصتی برای تحقق این هدف سود می جست و لحظه ای از تلاش و كوشش باز نایستاد و در راه تكامل جنبش علمی و نهضت فرهنگی اسلام تلاش كرد و صدها محدث، مفسر و مبلغ تربیت نمود و به كمك آنها توانست از مكتب تشیع پاسداری كند و حركت آن را تداوم بخشد.

امام كاظم (ع) مردم را به تفكر و تعقل دعوت می كرد و متذكر می شد هر چیزی راهنمایی دارد و راهنمای عقل، تفكر است و از نشانه های تفكر، سكوت و خاموشی است. این خود سبب می شود افراد كمتر سخن بگویند و بیشتر بیندیشند تا حقایق را به دست آورند. ایشان در این خصوص می فرماید: «آدمی از سوی خدا دو حجت دارد: حجت ظاهر و حجت باطن. حجت ظاهر، خدا و انبیا و ائمه اند و حجت باطن، عقل است».

یادگارهای علمی و فكری امام موسی بن جعفر (ع) كه در كتابهای حدیث و فقه و كلام و تفسیر ثبت گردیده است یكی از بهترین و غنی ترین میراثهای علمی است كه اصول زندگی و روشهای تربیتی و معارف ماوراءالطبیعه را با محكم ترین و استوارترین بیانها در اختیار پویندگان آن معارف قرار می دهد و اسرار آفرینش را با عالی ترین بیانات توضیح می دهد كه امروز علم با آن همه پیشرفت و ترقی فراتر از آن گام ننهاده است.

یكی از یادگارهای علمی و كلامی امام كاظم (ع)، حدیث شریف «عقل» است كه مبانی كلامی و فلسفی مستحكمی دارد.

صدر المتألهین- در شرح و تقریط حدیث شریف عقل كه امام (ع) به یكی از یاران خود بنام «هشام بن حكم» القاء فرموده است، چنین می نویسد: «این حدیث عقل در برگیرنده بزرگترین مشخصات و ویژگیهای عقل است كه در محتویات خود معارف عالیه ای از قرآن مجید را دارد این حدیث شریف محتوی معارف پر ارج الهی است كه همانند آن را در چندین مجلد از كتابهای عرفا و دانشمندان صاحب نظر نمی توان پیدا نمود. جامعیت حدیث از آن نظر است كه اشاراتی به علم ماوراءالطبیعت فلكیات، روان شناسی، اخلاق، سیاست مدنی، تربیتی و... دارد و از نظر مواعظ و پند و اندرز سرشار و غنی است».

امام موسی بن جعفر (ع) بعد از رحلت پدر عالیقدرش مدیر دانشگاه وسیع و بزرگی بود كه از پدر به میراث مانده بود. دانشگاهی كه مدیریت علمی آن به امام واگذار گردید، در حال توسعه و گسترش و در برگیرنده هزاران دانشجو و استاد بود كه در كلاسهای مختلف آن از مكتب پر فیض امام صادق (ع) دانش آموخته و اكنون مشغول گذراندن مدارج عالی تری از دانش و فضیلت بودند.

گروههای متعددی از متكلمان و فقیهان، فیلسوفان و محدثان، مفسران و مورخان، ادیبان و شاعران و دیگر طبقات مختلف علمی اكنون متوجه مقام علمی الهی امام موسی بن جعفر (ع) گردیده اند و از كمالات و فضایل و دانش بی پایان او بهره مند می شدند و گرد شمع وجود او را فرا می گرفتند تا مبانی مكتب فكری و علمی اسلامی را غنی تر و پربارتر سازند و نور درخشان اسلامی را روشن تر و تابان تر نمایند.

امام موسی بن جعفر (ع) دانشمندترین و با فضیلت ترین مردم عصر خود بود و علم و دانش او همانند انبیا از منبع پر فیض الهام و كرامت الهی سرچشمه گرفته بود و در مكتب تربیتی خاندان رسالت و طهارت (ع) تكمیل و سرشار گردیده بود.

علی بن ابی حمزه یكی از سران و اركان گروه واقفیه می گوید: در سال آخر عمر امام صادق (ع) نزد فرزندش، موسی بن جعفر (ع) رفتم و پرسیدم: «سن شما چقدر است؟»

فرمود: «19 سال»

گفتم: «پدرتان رازی را با من در میان گذاشته است. آیا می توانید بگویید آن راز چیست؟»

فرمود: «آری» و سپس تمام مطلب را بی كم و كاست بیان فرمود. علی بن ابی حمزه در جایی دیگر می گوید: نزد حضرت موسی بن جعفر (ع) بودم كه 30 غلام را كه از حبشه برای او خریده بودند، به محضرش آوردند. یكی از آنها كه نیكو سخن می گفت با امام سخن گفت.

امام (ع) نیز با همان زبان جواب وی را گفت. آن غلام و نیز تمام جمع از این مسأله شگفت زده شدند. آنان گمان كردند امام زبانشان را نمی فهمد. ایشان به آن غلام گفت: من به تو پولی می دهم و تو به هر یك از این غلامان 30 درهم بپرداز. غلامان از محضر امام خارج شده به هم می گفتند: او - امام موسی كاظم (ع) - بلیغ تر از ما به زبان خود ما سخن می گوید و این نعمتی است كه خداوند به ما ارزانی داشته است.

علی بن ابی حمزه گوید: به آن حضرت عرض كردم: ای فرزند رسول خدا! چنین دیدم كه شما با این حبشی ها با زبان خودشان سخن گفتید؟! آن حضرت فرمود: آری. گفتم: در میان آنها تنها به آن غلام امر كردید؟! فرمود: بلی به او گفتم كه در حق سایر بردگان نیكی كند و به هر یك از آنها ماهیانه 30 درهم بپردازد، چون او وقتی به سخن آمد از دیگران داناتر می نمود، او از تبار پادشاهان آنها بود. پس او را بر دیگران گماردم تا به نیازهای آنها رسیدگی كند. افزون بر این او غلامی راستگوست. سپس فرمود: شاید تو از اینكه من با آنان به زبان حبشی سخن گفتم در شگفت شدی؟ گفتم: به خدا سوگند آری. فرمود: تعجب نكن! امام به منزله دریاست كه آنچه نزد اوست هیچ گاه تمام نمی شود و شگفتیهای او بیش از شگفتیهای دریاست.